مفهوم توسعه پايدار نخستين بار به واسطه خطرات و عواقب مخرب زيست محيطي ناشي از فعاليت هاي کشورهاي توسعه يافته در جهان مطرح شد. اما به تدريج دامنه شمول اين مفهوم که امروزه به عنوان يک پارادايم از آن ياد ميشود به دليل پيشتازي کلان شهرها در تحقق توسعه ملي و برخورداري آنها از زيرساخت هاي مختلف تکنولوژيکي و ارتباطي، از بحث محيط زيست فراتر رفته و ابعاد گوناگوني چون پايداري هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را نيز در بر گرفته است.
با پايان يافتن بازه زماني اهداف توسعه هزاره (MDG) که در بزرگترين گردهمايي سران دولت ها در سپتامبر سال 2000 در نيويورك به تصويب رسيده بود، موضوع تدوين شاخص هاي توسعه پايدار (SDG) در اجلاس ريو بعلاوه 20 در ريودوژانيرو برزيل در سال 2012 مطرح شد و مقرر گرديد تا اين اهداف جايگزين اهداف توسعه هزاره شوند تا ملاك و معياري براي ارزيابي فعاليت هاي بشر به طور عام و دولت ها به طور اخص در خصوص توسعه پايدار در چند دهه آينده شوند. پس از برگزاري اجلاس و به منظور تدوين شاخص هاي توسعه پايدار جلسات و نشستهاي متعددي با مشاركت صاحبنظران از سراسر دنيا برگزار شد كه سرانجام شاخصهاي توسعه پايدار تدوين شد كه پس از تصويب در سازمان ملل متحد كشورها مكلف هستند تا بر مبناي اين شاخصها گزارشهاي كشوري و ملي خود را تهيه و به مجامع بين المللي ارايه نمايند.
در سپتامبر سال 2015 میلادی سران دولتها با تصویب دستور کار 2030 بر تعیین مسیری به سوی توسعه پایدار توافق کردند. این دستورکار که حاوی 17 آرمان و 169 هدف است اهداف عمیاتیِ کمی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی توسعه پایدار در نظر گرفته که باید تا سال 2030 تحقق یابند. این اهداف چارچوبی برای اقدامی مشترک با عنوان “برای مردم، زمین و شکوفایی” تدوین کرده اند که باید توسط همه کشورها و بهره وران اجرایی شود.